روزی جوانی نزد عارفی رفت، که کنار رودخانه ای مشغول مراقبه، ذکر و عبادت بود، از او خواست تا شاگردش شود .عارف پرسید برای چه می خواهی شاگرد من شوی؟ جوان توضیح داد برای اینکه میخواهم خدا را ببینم. عارف ناگهان از جا می جهد و گردن جوان را گرفته سرش را زیر آب فرو می برد. درست قبل از اینکه جوان خفه شود، عارف او را از زیر آب بیرون می کشد
پس از جان گرفتن دوباره ی جوان از او می پرسد: وقتی که زیر آب بودی در طلب چه چیزی دست و پا می زدی؟ جوان پاسخ داد" :هوا
و عارف گفت: پس به خانه ات برگرد و هر وقت به اندازه ی هوا برای طلب خدا به دست و پا افتادی نزد من آی
شما با کدامیک از اشخاص معروف در یک ماه متولد شده اید؟
!!!!!خورشید سال 2012 تمام دنیا را خاموش میکند
!!!بزودی برخورد شهاب سنگ آپوفیس به زمین
!!!مقایسه جالب آب جوشیده در مایکروویو با آب جوشیده در کتری
يك جمله ي زيبا از دكتر علي شريعتي
کوروش تو نخواب که ملتت در خواب است
167760 بازدید
57 بازدید امروز
66 بازدید دیروز
198 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian